دعوای بهروز وثوقی و برادرانش؛ عافیت باشه قیصرخان!

به گزارش مجله سرگرمی، روزنامه جام جم: وقتی قیصر، دخل کریم آب منگل را در حمام و زیردوش درمی آورد و به معنای واقعی کلمه، کف و خون را قاطی می نماید و انتقام هتک حرمت به خواهرش و مرگ او را می گیرد، از قتلگاه بیرون می زند و توسط شاگرد حمامی با لنگ و قطیفه مورد استقبال قرار می گیرد. تا اینجایش که عینا در فیلم قیصر مسعود کیمیایی وجود دارد و احتمالا آن را دیده اید، اما از اینجا به بعدش در ناصرالدین شاه آکتور سینما با بازیگوشی همراه است و وقتی قیصر تقلبی پایش را داخل حوضچه آب سرد می نماید، مش صفر احتمالا به عنوان مسؤول حمام، با لهجه شیرین شمالی به او می گوید: عافیت باشه قیصرخان!

دعوای بهروز وثوقی و برادرانش؛ عافیت باشه قیصرخان!

در ادامه و در دنیای عجیب و غریب فیلم، قیصر که با آهنگ اسفندیار منفردزاده، قصد گریز از مهلکه را دارد، با امر ناصرالدین شاه می ماند. به این گونه است که قیصر به حضور سلطان شرفیاب می گردد. او به دلیل شجاعت و غیرتش، مورد قدردانی درباریان قرار می گیرد و باقی ماجرا های فیلم که ربطی به این مقال ندارد و در این مجال نمی گنجد. غرض در اینجا اشاره به بازیگر نقش قیصر تقلبی است که شهراد وثوقی آن را بازی کرد؛ برادر کوچک بهروز وثوقی که ناصرالدین شاه آکتور سینما، اولین تجربه بازی او در سینمای ایران بود.

دلیل انتخاب این نقش کوتاه و بازی در این فیلم هم طبیعتا شباهت با برادر مشهورش بود. تشدید این شباهت هم با هنر گریم عبدا... اسکندری رخ داد که قبلا با چیره دستی توانسته بود محمود بصیری را به یک پیرزن تبدیل کند و شبیه کردن دو برادر برای او که دیگر مثل آب خوردن بود. اما دلیل دیگر این افزایش شباهت و همسانی قیصر تقلبی با قیصر واقعی هم به گویندگی منوچهر اسماعیلی مربوط می گردد که سال ها قبل در فیلم کیمیایی، به جای وثوقی بزرگه، حرف زده بود و حالا هم چند دقیقه ای به جای وثوقی کوچیکه صحبت کرد تا همه چیز این معجون طبیعی جلوه کند.

اما چه شد که ناگهان فیل ما یاد هندوستان و قیصرخان و قیصرالکی خان کرد. ماجرا از آنجا آب خورد که بهروز وثوقی، روز گذشته در صفحه شخصی اش، حسابی از خجالت برادرانش از جمله همین جناب شهراد درآمد و اظهار داشت که همگی از پشت به او خنجر زده اند!

وثوقی که امروز 81 ساله می گردد، در این پست اعتراضی و شدیداللحن نوشته است: از آنجایی که عده ای به عنوان برادران من خود را معرفی می نمایند، باید بگویم که فیروز، چنگیز، شهراد، از برادران ناتنی هم بدتر بوده اند و همه آن ها با جعل سندها، اموال مرا صاحب شدند و حالا ادعای برادری می نمایند. این ها همگی از پشت به من خنجر زدند. متاسفم که از اسم من به عنوان برادر سوءاستفاده می نمایند. من برادرانی واقعی با این اسامی ندارم.

با این اوضاع و احوال به نظر می رسد، آن کس که برای وثوقی دست کم در سینما، برادری نموده همان فرمان (ناصر ملک مطیعی) در قیصر باشد؛ همان که با دشنه برادران آب منگل از پا درمی آید و فریاد می زند: قیصر کجایی که داداشتو کشتن؟ حالا انگار این قیصر است که فریاد می زند: فرمون کجایی که داداشام، منو کشتن!

رکورددار خنجرخوری در سینما

بهروز وثوقی در حالی به زعم خود از برادرانش از پشت خنجر خورده که به نظر می رسد باید در این زمینه آبدیده شده باشد! چرا که کارنامه سینمایی او پر از نقش هایی است که بار ها از آشنا و غریبه و دوست و دشمن، خنجر و گلوله و نارو خورده. احتمالا او می تواند در این زمینه در کتاب رکورد های گینس، حرف هایی برای گفتن داشته باشد. هروقت ما وثوقی را در فیلمی دیدیم، یک جای صورت و بدنش زخمی و کبود بود؛ آخر همان قیصر که در ایستگاه راه آهن، گلوله می خورد و در انتظار دستگیری و اعمال قانون می ماند.

در رضاموتوری هم در سینمایی تابستانی و روباز، دوست و دشمن دوره اش می نمایند و جلوی چشمان سعید کنگرانی جوان، دشنه نامردی را به پیکرش می زنند و سرآخر هم که مرد تنها با یک ماشین َآشغالی تصادف می نماید و کف آسفالت ولو می گردد.

در طوقی هم که آسیدمرتضی، عقوبت خوشی ندارد و دستخوش او در این زندگی، گلوله مرگبار یک پاسبان است. در داش آکل هم که از همان ابتدا زخم روی صورتش، نشانه واضحی از وضع رنجبار و دشنه خورده، ازلی و ابدی او دارد و آخرش هم کاکارستم، از پشت ضربه ای جانانه به او وارد می نماید؛ منتهی اینجا در غیبت دشنه و خنجر، قمه نقش اصلی را بازی می نماید!

در فرار از تله هم مرتضی است که با شلیک اسلحه عسگر، دخلش می آید. وثوقی در گوزن ها نقشی را بازی می نماید که به سبب دست و پا زدن در منجلاب هروئین کتک خورده خدایی است! با این حال اینجا هم پذیرای گلوله می گردد تا درست و حسابی کلکش کنده گردد. ابی در کندو هم از وقتی که تن به حکم بازی ترنا به وقت باخت می دهد، معلوم می گردد که کتک خوردن و کبودی صورت، کمترین دستاورد های این جهت است. وثوقی گرچه در این فیلم، از چنگال مرگ فرار می نماید، اما همه آن زخم و زیلی شدن ها حکم مرگ تدریجی را دارد.

ملاحظه می کنید که به گواه این نقش های شاخص و کلی نقش خنجرخورده و محتوم به مرگ دیگر، ایشان احتمالا باید دیگر در برابر خنجر های دیگر، دچار بی حسی موضعی و سراسری شده باشد. با این حال انگار، خنجر برادر، باعث می گردد همه زخم های دیگر رنگ ببازد و به زعم بازیگر نقش قیصر، فیروز، چنگیز و شهراد، مشترکا در این زمینه، روی سکوی اول خنجرزنی و دشنه پرتاب کنی قرار بگیرند!

زخم به برادر ناتنی ها!

آن طور هم نبوده که بهروز وثوقی در فیلم هایش، فقط بایستد و نگاه کند و کتک و دشنه و خنجر و گلوله بخورد، گاهی هم خودش دست به کار شده و دستی به حریف رسانده است! مثل آنجا که با این که خودش از کاکارستم قمه خورد، آن قدر گلوی قاتلش را فشار می دهد که موقع سفر آخرت، تنها نباشد و همسفری چغر و بدبدن داشته باشد.

وثوقی در نقش هایش اگر ده تا خورده، به حرمت ستاره بودنش در فیلم ها، یکی دو تا هم زده! او روی همین حساب و حتی در همین پست اعتراضی به برادرانش هم، زخمی به برادران ناتنی می زند. قیصر در حالی از ضربه برادرانش به عنوان خنجر از پشت یاد می نماید که خودش با این جمله که برادرانش از برادران ناتنی هم بدتر بوده اند، خنجری به همه برادران ناتنی وارد می نماید. این حرف توهین آمیز او با واکنش های منفی حتی دوستدارانش هم روبه رو شد و عنوان کردند که چه بسا بسیار برادران ناتنی که حتی از برادران تنی هم مهربان تر و همراه تر بوده اند.

encaria.ir: انکاریا: وبلاگ فناوری و تکنولوژی

namasho.com: نماشو: طراحی سایت، سئو و بهینه سازی وبسایت

منبع: برترین ها
انتشار: 17 آذر 1400 بروزرسانی: 17 آذر 1400 گردآورنده: kurdeblog.ir شناسه مطلب: 27563

به "دعوای بهروز وثوقی و برادرانش؛ عافیت باشه قیصرخان!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "دعوای بهروز وثوقی و برادرانش؛ عافیت باشه قیصرخان!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید